پسر گلم خیلی دوست داشتم هر روز برات چند خطی بنویسم. ولی یه مدت مودم خراب بود و یه مدت لب تاب مشکل داشت و خلاصه میخوام امروز هر چی یادم میاد برات بگم. 1.گل پسرم تاج سرم 4 ماه و نیمه بودی که با مامانی برا جکاب کلی رفتیم ازما. خیلی ازت راضی بوذ و گفت ماشالا سالم و سرحالی. من و مامانی میگفتیم اقای دکتر خیلی ساکته اصلا صداش در نمیاد خیلی مظلومه. که گفت بچه ای که شیر مادر بخوره همین طوری و کلی از فواید شیر مادر گفت. من و مامانی خیلی ذوق کردیم و خدا را از ته قلب شکر. نمیدونی روزی چند بار خدا رو شکر میکنم به خاطر این معجره ی بی بدلیل. این شیر گرم و سالم و همیشه اماده. چیزی که غیر خودش کسی نمیتونه حتی یه قطرشو درست کنه. گفت از پایان 5 ماهگی فرنی رو...