پسرم پیروزی ات مبارک
یک هفته ای بود شدیدا دنبال شصتت میگشتی. تو این راه خیلی تلاش کردی. چه شیرها که بالا نیاوردی. مشتتو میکردی تو حلقت . نه یک بار نه دو بار هزار بار. تا اینکه اون روز با یکانه دیدیم که دیدیم که تو موفق شدی و قله ی شصتتو فتح کردی و با اشتهای تمام داری میخوریش. مبارک پسرم.
اینجا اینقدر با اشتها میخوردی که دلم نیومد بقیه لباستو تنت کنم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی