حمید رضا حمید رضا 12 سالگیت مبارک

ناباورانه

اولین قهقهه ها

1391/5/17 23:16
نویسنده : مامی
176 بازدید
اشتراک گذاری

جیگر مامان عاشق قهقهه هاتم. من و یگانه از خونه خاله عزت پیاده برگشتیم. تمام راه تو بغل خوهری بودی. خوش به حالت خواهر بزرگ داری. رسیدیم خونه باهات با هیجان حرف میزدم که شروع کردی به خندیدن اونم با صدای بلند.خندهمن و بابای بی نطیر و خواهری هم پا به پای تو با صدای بلند میخندیدیم.قهقهه چه قدر دوست داشتنی شدی عزیز دلم. عاشقتم. نمیدونم چرا وقتی از علاقم به تو حرف میزنم بغض میکنم و اشکام در میاد.گریه. پارسال تو همین شبای قدر بود که ار خدا جون خواستم اگه صلاح میدونه  یه بچه ی صحیح و سالم و صالح  بهمون بده و صلاحش برامون تو بودی. تو گل بی خار من. گل ناز من که روز به روز بیشتر دوست دارم و برات ارزوی خوشبختی میکنم. فرشتهحمیدم ستوده شده ی من دلم گرفته خیلی دلم گرفته. یگانه که از صب تا شب شبکه پویا نگاه میکنه. بابا هم علی رغم اینکه تلاش میکنه غصه هاشو پنهان کنه من تمام ناراحتیهاشو میفهممو دلم میسوزه و حالم گرفته میشه. پرم از تنهایی و اشباع نشدن. پرم از رخوت و سستی.پر از احساسات خشک شده و غم تنهایی درونی. خمیازه عنوان مطلبت قهقهه ست و من از ناراحتی مینویسم . چند کلمه ای در دل کردم باهات پسرم. دوست دار

م .  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناباورانه می باشد