چند تا عکس از این دوران
این جا نقش حمیده رو داشتی تو خاله بازی با یگانه
این جا هم نقش حمید خان
تو این لحظه ها هممون تو اتاق بابا علی داشتیم بازی میکردیم و کلی هم عکس دسته جمعی با همه ی نوه ها گرفتیم که حیف نمیشه بذارم
اینم کلی برش دادم . از رابطه ی عشقولانه ی این دو فرشته هر چی بگم کم گفتم.
دور از چشم کوروش داشتی کیف میکردی
یک هفته قبل از این که مریض بشی هلوی من. حمام رفته اماده ی رفتن به خونه ی مامانی . روز اول روضه هاشون . حدودا اخرای دی
این جا شباهت زیادی به بچه گی های خاله زهره داری. زهره برو خوش باش
و اینم حال و روزت از دست اون ویروسای کصافطیو
این جا دوران نقاهتتون بوده. یه کم رو به راه شدین به لطف خدا و زحمت های من. ( ایکون مامان از خود متشکر)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی