حمید رضا حمید رضا ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

ناباورانه

پایان 7 ماهگی

1391/9/16 20:12
نویسنده : مامی
382 بازدید
اشتراک گذاری

امان از بی هنری . امان از نداشتن اطلاعات فنی و به روز و لپ مطلب اینکه یک ماهی هست که لپتاب بنده دچار مشکل ویروسی شده و منم نتونستم خاطرات و تغیرات این یک ماهه رو بنویسم. الانم خونه عمو اکبریم گفتم هر چی یادم میاد رو ثبت کنم. الان دقیقا حمیدکم ٧ ماهش تموم شده . تو این یه ماه کلی کارا یاد گرفته. یکی از یکی جالب تر.

دست میزنه به چه قشنگی. اگه یه دفعه هممون شروع کنیم به دست زدن اونم شروع میکنه به دست زدن و خندیدن.

سرسری میکنه به چه سرعت و قدرتیاوه همه ی بدنش تکون میخوره. از همه بیشتر هم برا مامانیش. حتی از پشت تلفن هم اجرا میکنه.

حرف هم میزنه اونم سر زبونی.قلب ذ ذ ذ ذ با کلی تف حبابی که میاد بیرون. اون روز بابا یاسر که رفت با روروک اومد پشت در و شروع کرد به ذذذذ گفتن. فکر نکنم هنوز مفهومشو بدونه ولی تصادفی معنی دار شده بود.

نمیدونم گفته بودم قبلا یا نه. خوب میشینه و غلط میزنه ولی هنوز مثل لاک پشت برعکس نمیتونه خودشو نجات بده. و کلی گاز میده و عربده میکشه.

دیگه باید غذا خور هم میشد. خیلی بد غذایی میکنه که البته تازگی ها بهتر شده. از روزی هم که غذا میخوره لپاش کوجکتر شده و از تپلی در اومده.

هفته ای 3 روز که میرم مدرسه با بابا و یگانه میمونه خونه. ازش راضی ان . غذاشو میخوره و شیری رو که براش میدوشم رو هم دوست داره . بعضی روزا هم که یاسی جون برنامش هماهنگ نمیشه میبرمش مدرسه. کلی با اقای بامشاد و فرشته جون و مامی مهشیدش حال میکنه.

تمام این ماه بدون استثنا صبحونه شیره ی بادوم خورده اونم بدون ارد و شیر و شکر. همین و بیشتر دوست داره. وروزی سه تا پیاله ی کوچولو غذای کاملا میکس شده.

در تاریخ 4 اذر شب تاسوعا گل پسرم یه دفعه         یه دفعه           2 تا     دنــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون  در اورد لبخند.چند روزی بود که کم اشتها شده بود و کمی بهانه میگرفت. پس بگو دلیلش چی بوده. 

تازگی ها بعد از غذا که دور دهنت چسبونکی میشه خودتو مثل بچه شیرا میکنی و تا جایی که جا داره اون دهن غنچتو باز میکنی . اینم نمونش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان کوروش (زهره)
17 آذر 91 2:30
نمـــــــــــیدونی با دیدن عکسات چقد جیغ زدمــــــــــــ چقد خوردنی شدی تو شکر خــــــــاله کوروش که عکساتو دید صداشو نازکــــــــــ کرد باز برات اسفند دود کردم عکساتو دیدم. چقد تو خوشگلی پســــــــــر
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناباورانه می باشد