پسرک بازیگوش
سلام به پسر گل و بازیگوشم. پریشب ساعتای 9 رفتیم پارک نزدیکای خونمون. اخه یگانه جون یکم هوس پارک کرده بود. شما هم با خواهری تاب می خوردی و کیف میکردی. بعد هم با بابا رو نیمکت نشسته بودین و حرفای مردونه میزدین. من و یگانه هم با هم بودیم و خواهری به سبک های عجیب غریب خودش سرسره بازی میکرد . خواهریت خیلی شجاست. امیدوارم تو هم همینجوری باشی. بعد از پارک یه سر رفتیم خونه مامانی. اونا هم از دیدنت خیلی خوشحال شدن و توی نافلا همچین خودتو سر به زیر و اروم و معصوم میگیری اونجا که دل همه رو میبری.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی